غمگينم

ساخت وبلاگ

امکانات وب


پسر عزیزم آراد
من برای اومدنت از روی تو خجالت می کشم .
اگر نقش الهی رو بگذاریم کنار این من بودم که خواستم تو باشی .
من خواستم که فرزندی داشته باشم و طعم مهر به فرزند رو که غیر از چهار طعم اصلی مادی است ، بچشم .
تو نخواستی که باشی ، شاید هم در عدم خواستی و اما من نمیدانم ، براساس دانسته ها قضاوت باید کرد .
من آنچه را که بخاطر سختی های زندگی ات درباره تولدت و درباره نقش من در این مسئله در ذهنت می گذرد

میدانم و اما پدرم نمی دانست .
پدرم شرمنده نیست آراد !
پدرم هیچ تلاشی برای پريدنم نکرد ،
کمکم نکرد شاعر بشم ، عکاس بشم ، موسیقی کار کنم و روحم در لذت رشد کنم .
آراد جان ! کاش بتونم تو رو ، روحت رو به اوج کلمه اوج برسانم .
من میفهمم آراد اما چیزهایی دست من نیست . پای مرا زنجیر کردند هم بند این جماعت باشم

نوشته شده توسط م م در 13:0 |  لینک ثابت   • 
تولد...
ما را در سایت تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : noaghima بازدید : 223 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 22:38